loading...

کتابهای مقدس را دوباره می خوانیم

بررسی کتابهای مقدس از لحاظ محتوایی و اهداف آنها

بازدید : 289
دوشنبه 27 مهر 1399 زمان : 21:38

ادامه از نوشتار پیشین

شبهه و ایراد

(منظور ما از تفسیر این است در حالی که آنجا توضیح داده شده منظور از تفسیر چه هست نمود دیدن جهان نمود خدا دیدن جهان آن هم با امداد خدا به کلی غیر از آن چیزی است که از تفسیر د ر موارد عادی به ذهن می‌آید که موافق داشت.): مجتهد شبستری

پاسخ

قرآن:

" بلكه گفتند خوابهاى شوريده است شاید هم آنهارا بهم بافته و شاید او شاعرى است پس همان گونه كه براى پيشينيان هم عرضه شد بايد براى ما نشانه‏ اى بياورد ." آیه ۵

"ما پیش از تو نیز جز مردانی را که به آنان وحی می‌کردیم گسیل نداشتیم اگر نمی‌دانید از پژوهندگان کتابهای آسمانی بپرسید " آیه ۷

"در حقیقت ما کتابی به شما نازل کردیم که در آن در باره شما صحبت شده است آیا تفکر و اندیشه خود را بکار نمی‌اندازید." آیه ۱۰ سوره انبیاء

پاسخ

ایراد و شبهه‌هایی که توسط برخی افراد در این ده پانزده ساله اخیر گرفته می‌شود چیز تازه‌‌‌ای نیست . در همان آغاز و شروع انتشار دین اسلام اشخاصی مانند ابوجهل ، ابو لهب ، عاص بن وائل و دیگران همین حرفها را می‌زدند. یعنی این شبهه سازان و ایراد گیران امروزی یک شبه و در مدتی کوتاه به زمان و فضای ابوجهل و ابولهبی بر گشته اند .(البته پس از یک دو سه سفر به انگلیس و ...).

اتفاقا اینان علیرغم ادعای روشن فکری به دنیای تاریک و جاهلانه جاهلیت غربی در بیش از هزار و چهار صد سال قبل بر گشته اند.آنان ادعایی می‌کنند که بطلان آن محرز شده است.

چنانکه در سه آیه فوق از آیات سوره انبیاء قرآن به همین نوع ایرادات اشاره می‌کند . منتها ابوجهل و ابو لهب بی ادبانه و بصورت تمسخر این حرفها را می‌زدند و این آقایان در پوشش لغات و اصطلاحات مودبانه سخنرانی می‌کنند و می‌نویسند.

البته در میان عصر جاهلیت هم کسانی بودند که بدون تمسخر و بصورت پرسشی و استفهامی‌می‌گفتند: آیااو رویا نمی‌بیند و این حرفها را می‌زند؟ شاید او علاقه به شعر و شاعری دارد و می‌خواهد نگرش خود از جهان را این گونه بیان کند؟ شاید تخیل او قوی است و این صحبتها را می‌کند.

و خداوند به پیامبر می‌گفت پیش از این نیز ما هر پیامبر‌ی فرستادیم که همه آنان مورد وحی ما بودند و با وحی الهی آنها را اگاه می‌ساختیم مخالفینشان و یا افراد مردد همین ایرادات را می‌گرفتند . در حالی که ما هیچ کس را بعنوان پیامبر نم فرستادیم مگر این که قبلا به او وحی می‌کردیم.

و در آیه شماره ۱۰ تاکید می‌کند ما که خداوند یم کتابی نازل کردیم که از خود شما هم در آن سخن به میان آمده است.

البته ایراد گیران و شبه آفرینان امروزی دوگروه اند: گروه نخست باوردارند که پیامبر به شکلی با خداوند مرتبط بوده است و از امداد‌های او بهره می‌گرفته است. ولی گروه دوم پیشرفت کرده و می‌گویند اینها بدون دخالت خداوند و با دخالت مستقیم و ابتکار شخص پیامبر بوده و یا رویاهایی داشته یا تفکراتی داشته که او را واداشته سخنانی و مطالبی را بر زبان بیاورد که بعدا قرآن نام گرفته است.

چنانکه گفته شد همه این شبهه‌ها و ایرادات در زمان خود پیامبر و در ابتدای نشر دین اسلام بود و سپس با پیشروی سریع آن و تحت تاثیر قرار دادن تمدنهای بزرگ به بوته فراموشی و بایگانی تاریخ سپرده شد.

چرا توانايي نه گفتن ندارم
بازدید : 235
دوشنبه 27 مهر 1399 زمان : 21:38

ادامه از نوشتار پیشین

شبهه و ایراد

(منظور ما از تفسیر این است در حالی که آنجا توضیح داده شده منظور از تفسیر چه هست نمود دیدن جهان نمود خدا دیدن جهان آن هم با امداد خدا به کلی غیر از آن چیزی است که از تفسیر د ر موارد عادی به ذهن می‌آید که موافق داشت.): مجتهد شبستری

پاسخ

قرآن:

" بلكه گفتند خوابهاى شوريده است شاید هم آنهارا بهم بافته و شاید او شاعرى است پس همان گونه كه براى پيشينيان هم عرضه شد بايد براى ما نشانه‏ اى بياورد ." آیه ۵

"ما پیش از تو نیز جز مردانی را که به آنان وحی می‌کردیم گسیل نداشتیم اگر نمی‌دانید از پژوهندگان کتابهای آسمانی بپرسید " آیه ۷

"در حقیقت ما کتابی به شما نازل کردیم که در آن در باره شما صحبت شده است آیا تفکر و اندیشه خود را بکار نمی‌اندازید." آیه ۱۰ سوره انبیاء

پاسخ

ایراد و شبهه‌هایی که توسط برخی افراد در این ده پانزده ساله اخیر گرفته می‌شود چیز تازه‌‌‌ای نیست . در همان آغاز و شروع انتشار دین اسلام اشخاصی مانند ابوجهل ، ابو لهب ، عاص بن وائل و دیگران همین حرفها را می‌زدند. یعنی این شبهه سازان و ایراد گیران امروزی یک شبه و در مدتی کوتاه به زمان و فضای ابوجهل و ابولهبی بر گشته اند .(البته پس از یک دو سه سفر به انگلیس و ...).

اتفاقا اینان علیرغم ادعای روشن فکری به دنیای تاریک و جاهلانه جاهلیت غربی در بیش از هزار و چهار صد سال قبل بر گشته اند.آنان ادعایی می‌کنند که بطلان آن محرز شده است.

چنانکه در سه آیه فوق از آیات سوره انبیاء قرآن به همین نوع ایرادات اشاره می‌کند . منتها ابوجهل و ابو لهب بی ادبانه و بصورت تمسخر این حرفها را می‌زدند و این آقایان در پوشش لغات و اصطلاحات مودبانه سخنرانی می‌کنند و می‌نویسند.

البته در میان عصر جاهلیت هم کسانی بودند که بدون تمسخر و بصورت پرسشی و استفهامی‌می‌گفتند: آیااو رویا نمی‌بیند و این حرفها را می‌زند؟ شاید او علاقه به شعر و شاعری دارد و می‌خواهد نگرش خود از جهان را این گونه بیان کند؟ شاید تخیل او قوی است و این صحبتها را می‌کند.

و خداوند به پیامبر می‌گفت پیش از این نیز ما هر پیامبر‌ی فرستادیم که همه آنان مورد وحی ما بودند و با وحی الهی آنها را اگاه می‌ساختیم مخالفینشان و یا افراد مردد همین ایرادات را می‌گرفتند . در حالی که ما هیچ کس را بعنوان پیامبر نم فرستادیم مگر این که قبلا به او وحی می‌کردیم.

و در آیه شماره ۱۰ تاکید می‌کند ما که خداوند یم کتابی نازل کردیم که از خود شما هم در آن سخن به میان آمده است.

البته ایراد گیران و شبه آفرینان امروزی دوگروه اند: گروه نخست باوردارند که پیامبر به شکلی با خداوند مرتبط بوده است و از امداد‌های او بهره می‌گرفته است. ولی گروه دوم پیشرفت کرده و می‌گویند اینها بدون دخالت خداوند و با دخالت مستقیم و ابتکار شخص پیامبر بوده و یا رویاهایی داشته یا تفکراتی داشته که او را واداشته سخنانی و مطالبی را بر زبان بیاورد که بعدا قرآن نام گرفته است.

چنانکه گفته شد همه این شبهه‌ها و ایرادات در زمان خود پیامبر و در ابتدای نشر دین اسلام بود و سپس با پیشروی سریع آن و تحت تاثیر قرار دادن تمدنهای بزرگ به بوته فراموشی و بایگانی تاریخ سپرده شد.

کتابهای مقدس(قرآن): پاسخ به شبهه پیامبر با امداد غیبی هستی و جهان را تفسیر نمود
بازدید : 250
دوشنبه 27 مهر 1399 زمان : 6:40

ادامه از نوشتار پیشین

انجیل برآنها فصل ۳۴

۱) یکی بود پیش روی دروازه، که دست راست او خشک شده بود؛ به اندازه‌ای که توانا نمی‌شد در به کار داشتن آن.

(۲) پس یسوع روی دل خود به خدای نمود و دعا کرد؛ فرمود: «تا بدانید که سخنان من حق است، به نام خدای می‌گویم دراز کن‌‌‌ای مرد، دست ناخوش خود را.»

(۳) پس دراز نمود آن را درست، که گویا به آن مرضی نرسیده بود.

(۴) آن وقت آغاز نمودند به خوردن، با خوف خدای.

(۵) بعد از آن که کمی‌خوردند، باز یسوع فرمود: «حق می‌گویم به شما؛ به درستی که سوزانیدن شهری هر آینه افضل است از این که در آن عادت بدی گذاشته شود.»

(۶) «زیرا به جهت مثل این، غضب می‌فرماید خدای بر رؤسا و پادشاهان زمین ، آنان که داده‌است به ایشان خدای شمشیر را تا گناهان را نیست کنند.»

(۷) پس بعد از آن یسوع فرمود: «هر وقتی که دعوت کرده می‌شوی، پس یاد دار که نگذاری خود را جای بالاتر.»

(۸) «تا اگر دوست صاحبخانه، بزرگتر از تو بیاید، صابخانه تو را نگوید برخیز و پایینتر بنشین و باعث شود تو را بر شرمندگی.»

(۹) «بلکه برو و بنشین در پست تر ین جا تا بیاید آن که تو را دعوت کرده و بگوید:‌‌‌ای دوست، برخیز و بنشین در جای بالاتر. پس فخر و بزرگی تو را شود.»

(۱۰) «زیرا آن که خود را بلند می‌نماید، پست می‌شود و آن که خود را پست می‌نماید بلند می‌شود.»

(۱۱) «حق می‌گویم به شما؛ به درستی که شیطانِ سرافکنده محذول نشد مگر به گناه کِبر.»

(۱۲) «چنان که اشعیای پیغمبر می‌گوید، سرزنش کنان او را به این کلمات که: چگونه افتادی از آسمان‌‌‌ای ستارهٔ صبح،‌‌‌ای آن که جمال فرشتگان بودی و تابان شدی مثل هکر نست.»

(۱۳) «به درستی که کِبر تو به تحقیق تو را به زمین انداخت.»

(۱۴) «حق می‌گویم به شما؛ هر گاه انسان بشناسد بدبختی خود را، پس به درستی که او می‌گرید آن جا همیشه بر زمین.»

(۱۵) «آن گاه خود را پست‌تر از هر چیز دیگر می‌شمارد.»

(۱۶) «پس غیر این سببی نیست از برای گریستن انسان و همسر او، صد سال بدون انقطاع، که طلب رحمت می‌نمودند از خدای.»

(۱۷) «زیرا آن‌ها یقین دانستند کجا افتادند بخاطر تکبرشان .»

(۱۸) چون یسوع این بفرمود، شکر نمود.

(۱۹) منتشر شد آن روز در اورشلیم، چیزهای بزرگی که یسوع گفته بود آن‌ها را و معجزه‌ای که نموده بود.

(۲۰) پس قوم شکر نمودند خدای را و مبارک خواندند نام قدوس او را.

(۲۱) اما کاتبان و کاهنان چون درک نمودند که او بر ضد تقالید شیوخ ایشان سخن رانده، به سخت‌ترین دشمنی شعله‌ور شدند.

(۲۲) دل‌های ایشان سخت شد مانند فرعون.

(۲۳) از آن روی فرصت می‌طلبیدند که بکشند او را؛ لیکن ایشان را میسر نشد.

ادامه دارد

کنفرانس ملی عمران، معماری و فناوری اطلاعات در زندگی شهری
بازدید : 401
دوشنبه 27 مهر 1399 زمان : 6:40


قرآن
( و هنگامي كه آيات روشن ما بر آنها خوانده ميشود، كساني كه ايمان به لقاي ما و روز رستاخیز باور ندارند ميگويند: قرآني غير از اين بياور، يا آن را تبديل كن! و تو‌‌‌ای پیامبر بگو: من حق ندارم كه از پيش خود آن را تغيير دهم. فقط از چيزي كه بر من وحي ميشود، پيروي ميكنم! من اگر پروردگارم را نافرماني كنم، از مجازات روز بزرگ ميترسم!)
۸۲ سوره نساء

( آيا در قرآن از روي فكر و تأمل نمي نگرند تا بر آن‌ها ثابت شود كه وحي خداست و اگر از جانب غير خدا بود در آن اختلاف بسیار مي يافتند.)
۲۲ سوره حج

افسانه قرآن رویا‌های پیامبر ی

معصوم بودن پیامبر ان

-آیا کتاب آسمانی وحی الهی است و یا پیامبر دیدگاه خود را بصورت کتاب الهی و دین ارائه کرده است؟
-آیا قرآن دیدگاه‌های خود پیامبر اسلام از خدا و جهان است و او جهان را اینطوری دیده و در قالب کتابی و نوشتاری بنام قرآن تفسیر کرده است؟

آیا پیامبران معصوم هستند؟

پاسخ

پاسخ به این پرسش دقیقا به این نکته ارتباط دارد که پرسش کننده از چه نوع اعتقاد و باوری در ارتباط با موضوع پیامبری بر خوردار است:
آیا بوجود خداوند خالق باور دارد؟
اگر او بوجود خداوند اعتقاد دار خدای او چه نوع خدایی است؟ آیا او خدایی است که بشر را خلق کرده و دیگر کاری به کار او ندارد. بلکه انسان باید خودش راهش را بیابد. چنین شخصی بطور حتم به وجود پیامبر‌‌ان‌الهی باور ندارد. بنابر این او نباید در مورد این که قرآن کتاب و حیانی است و یا رویاهای پیامبری اعتراضی بکند، و یا در خطا بودن و یا صحیح بودن گزاره‌های و حیانی تردید کند. چون او بلیطش یکسره است و اصلا اصل نبوت و پیامبر‌ی را قبول ندارد.پس به وحی نیز معتقد نیست. اگر به خداوند هم باور نداشته باشد که دیگر از این قلمرو کلا خارج است.

اما اگر کسی اصل پیامبری را قبول دارد و باور دارد که خداوند خالق حکیم، عالم، خبیر، بصیر است و جهان را هدفمند آفریده و ضمن خلق انسان ، فکری هم برای هدایت او کرده و پیامبر‌‌ان‌ر ا مبعوث نموده و بساط وحی را بر پا کرده است، او نباید این گونه فکر کند.

زیرا تصور کنید که این انسان خدا - پیامبر باور بیاید و پیامبر مورد قبول خود را رویا بین ، مردد ، دمی‌خطا کار ، دمی‌پاک و منزه بداند . یا این که او را بشری بداند که طی جریان زندگی دیدگاه‌هایی داشته و این دید گاه‌ها را بصورت کتابی عرضه کرده است. خوب پرسش مهم این است که این آقای پیامبر چه تفاوتی با دیگران دارد؟

چرا باید به کسی که رویاهای خود را بعنوان وحی الهی معر فی می‌کند باور داشت؟

چرا باید دمی‌خطا کار و دمی‌منزه و درستکار را بعنوان پیشوا و مرشد دینی پذیر فت؟

پس در نتیجه بر می‌گردیم به آن اصل که اگر کسی به صحت اصل وحی و لزوم ارسال پیامبران باوردارد قطعا معتقد است که : پیامبر الهی آورنده وحی الهی است که مجموعه و حیانی مصون از خطاست و کتاب آسمانی کلام الهی است که بر پیامبر نازل شده و اگر او از جانب خداوند قادر ، آگاه ، بصیر، بینا و همه جا حاضر و از همه چیز آگاه است پس او فقط وحی الهی را در قالب کتاب آسمانی به بشر اعلام کرده است.

به بیان دیگر اگر قرار باشد ، اعتقاد به خداوند خالق یکتا و عالم بر همه چیز و اگاه از همه چیز و همه جا حاضر و همه جا ناظر و عبادت این چنین خدایی، و دوری از گناهان ،و ظلم نکردن، و قتل نکردن، و خیانت نکردن ، و دروغ نگفتن، و هدفمند بودن جهان، و اصل پاداش و جزا، و...رویا‌های انسانی باشند که در برهه‌‌‌ای از زمان بفروش رسیده و آنها را بیان کرده است دیگر موضوع وحی و پیامبری منتفی می‌شود.

پس باز بر می‌گردیم به مطالب گفته شده در سطور فوق که اصل پیامبری الهی و اصل قبول وحی می‌طلبد که پیامبر از جانب خدا باشد و کتابش تماما گزاره‌های و حیانی باشند.یعنی او رویا بین نبوده، سر هم بافی نکرده ، خیالات و مشکوکات را بهم نبافته وتنها وحی الهی را در قالب کتاب خدا عرضه کرده است

آیا پیامبر معصوم است؟
بیایید پرسش را این طور مطرح کنیم:
پیامبری ادعای پیامبری دارد و از دیگران می‌خواهد:
بی گناهان را نکشید، دزدی نکنید، دروغ نگویید، خیانت نکنید، زنا نکنید ، زندگی دیگران را به باد فنا ندهید، قضاوت ناحق نکنید، رشوه نگیرید، بت پرستی نکنید، فکر بد نکنید!

و... آن وقت خود این پیامبر گهگاه بنابه طبع انسانی یا هر چه که بشود اسمش را گذاشت همین کار‌ها را انجام دهد .

آیا چنین شخصیتی می‌تواند سفیر و پیام آور از جانب خدای خالق یکتا و آگاه باشد؟

و اصلا آیا او می‌تواند از مردمان چنین چیزهایی را بخواهد ولی خودش گهگاه همین خطا‌ها را مرتکب شود؟

مسلما که نمی‌تواند.!

پس پذیرش اصل لزوم بعثت پیامبر‌‌ان‌از طرف خداوند ما را به پذیرش این حکم سوق می‌دهد که پیامبر باید انجام دهنده نادرستی‌هایی نباشد که خود از پیروانش می‌خواهد از آنان دوری کند و این همان عصمت پیامبری است.

کتابهای مقدس (انجیل بارنابا): فصل ۳۴: مسیح می گوید: عادت بد در یک شهر از سوزاندن آن شهر بدتر است
بازدید : 200
شنبه 25 مهر 1399 زمان : 0:37

کتابهای مقدس(قرآن): پاسخ به یک شبه در مورد قرآن

پاسخ به یک شبهه در مورد قرآن

وجود گزاره کاذب در متن کلام وحیانیِ برحق، ممکن است. "در مقام تبیین وجود یک گزاره کاذب در متن کلام وحیانی (به فرض آنکه چنان گزاره کاذبی در کلام وحی وجود داشته باشد) فرد دست کم با سه نظریه تبیین گر رقیب روبرو است: (۱) آن گزاره "خطاً است؛ (۲) آن گزاره "دروغ" است؛ (۳) آن گزاره، دست کم در زمینه عصر تنزیل وحی، بستر مناسب تری برای فهم و پذیرش مراد اصلی فرستنده پیام فراهم می‌آورده‌است. از منظر فرد مؤمنی که خداوند را عالم مطلق، قادر مطلق، و خیر محض می‌داند، گزینه سوّم با اقتضای منطق و ایمان، هردو، سازگار است، و مؤمن خردورز می‌تواند به نحوی سازگار و خردپسند آن را بر دو گزینه بدیل ترجیح نهد.".

از نظرات دکتر آرش نراقی

پاسخ و توضیح

اسلام و اصولا همه ادیان الهی بر اساس چندین اصل مهم و بنیادی قرار دارند که غیر قابل تغییرند . قرآن بطور کامل و واضح به این اصلها اشاره و بر آن تاکید کرده است. انکار این اصلها به منزله نقص در دین است و در سر تاسر قرآن این اصلها بطور مکرر مورد تاکید قرار گرفته و هرگز تفاوت زمانی در در آنها صورت نگرفته و نمی گیرد و از ابتدای شروع دین اسلام و تا آخرین روز حیات پیامبر و تا اخرین وحی الهی همان گونه بوده است و برای همیشه همین گونه خواهد بود.

این اصول عبارتند از:

خداپرستی

۱-وجود خدای خالق یکتا، بی همتا، بی شریک ، بی زوال ، که بوجود نیامده و همواره بوده است و خواهد بود
۲- خداوند قادر مطلق و عالم مطلق است و قدرتش بر همه عالم هستی حکمفرماست.
۳-خداوند جهان و انسان را هدفمند آفر یده و به همین دلیل بشر در دوران زندگی خود بر روی زمین مسئولیتهایی را دارد که بر عهده اوست.
بنابر این هر گونه بت پرستی و شخص پرستی طبق آیات قرآن صد در صد ممنوع است. و فقط خداوند خالق یکتاست که قابل پرستش است.

پیامبران و رسالت الهی

۴- خداوند برای راهنمایی بشر پیامبرانی با کتابهای مختلف فرستاده تا راز اصلی -خلقت انسان را به او گوشزد کرده و به او مسیر صحیح زندگی را که بر اساس قوانین اصلی الهی تدوین شده نشان دهد.

جهان هدفمند است

۵-خداوند جهان را در مسیری قرار داده که انسان به جهان می‌آید و از جهان می‌رود و خود این انسان هیچ کنترلی بر این آمدن و رفتن ندارد.

جهان آخرت و قیامت

۶-پس از زندگی در این جهان انسان به جهان آخرت می‌رود و روز قیامتی بر پا می‌شود و به حساب و کتاب زندگی بشر در دوران عمر زمینی او رسیدگی می‌شود.

خطاها و گناهان شخصی

۷- اگر خطاهایی که او در دوران زندگی کرده شخصی و مربوط به خود او بوده و ا و تا زنده بوده از آنها برگشته و دیگر به سراغ آنها نرفته و کارهای نیکی انجام داده که آن لغزشهای شخصی را پوشش داده همه آنها بخشیده خواهد شد.

خطاهای متعدی و سرایت کننده

۸- اگر خطاهای انسان در دوران زمینی شامل ظلم ، خیانت ، قتل ، جنایت، گرانفروشی ، کم فروشی ، تجاوز و....را شامل می‌شده این گناهان هر گز بخشیده نمی‌شوند مگر آن دسته از خطاها که قابل جبران بوده و او در دوران حیات آنان را جبران نموده و رضایت افراد را بدست آورده است.
بدیهی است که گناهانی مانند قتل ، تجاوز و دیگر جنایات غیر قابل جبر‌‌ان‌هر گز بخشیده نخواهند شد‌.۹-دیگر از گناهان غیر قابل بخشش شرک و عدم اعتقاد به خداوند و انکار وجود او و انکار رسالت پیامبران است که اگر تا پایان حیات ادامه داشته باشد این گناه نیز هر گز بخشیده نخواهد شد.

دنیا

۱۰- انسان طبق قرآن باید از دنیا استفاده کند و از نعمتهای آن بهره ببرد ولی ذهن او و قلب او متوجه خداوند و جهان آخرت باشد.

کارنیک

۱۱- ایمان به خداوند و انجام کارهای نیک دو کار اصلی و مهم هستند که در سر تاسر قرآن بر ارزش و اهمیت ویژه آن تاکید شده است.

تفکر و تعقل

۱۲- انسان باید در دوران زندگی و حتی به هنگام ذکر نامهای خداوند و تسبیح او همیشه در حال تفکر و تعقل باشد و در رازهای عالم هستی بیاندیشد و در این زمینه اندیشه کند که چرا جهان و انسان وجود دارند؟ بر سر تمدنهای گذشته چه آمده است؟ چرا برخی از ملتها و تمدنها برای همیشه نابود شده اند؟ خیر چیست و شر چیست؟

دفاع و جنگ

۱۳- مسلمانان اگر مورد حمله و هجوم قرار گیرند اجازه الهی دارند که از خود دفاع نموده و دشمن متجاوز را از خود و سرزمین خود برانند.
۱۴- اگر دشمن متجاوز دست از جنگ برداشت بر مسلمانان است که آنان نیز دست از جنگ بردارند.

عبادات

۱۵- قران برای انسان مسلمان عباداتی را در نظر گرفته که انجام برخی از آنها مانند نماز صد در صد ضروری و لازم الاجراست. برخی دیگر از عبادات مانند حج و روزه مشروط هستند. مثلا در مورد حج شخص باید استطاعت مالی و بدنی لازم داشته باشد ، راه حج و مسیر رفت و آمد آن باز باشد. در صورت وجود همه این شرایط حج یک بار در تمام عمر بر هر مسلمان مستطیع واجب است .
و در مورد روزه شخص باید از سلامت بر خوردار بوده و روزه باعث آزار و صدمه به او نشود.

گناهان

۱۶- در مورد احکام خطاهایی مانند زنا، شرابخواری ، قمار که گناهان شخصی هستند راه جبران آن توبه است و انجام کارهای نیک و باز نگشتن به آنها!
مگر آن که کسی که در ملاء عام و در مقابل چشم مردمان و در داخل جامعه مست کند، زنا کند و یا فحشاء و فساد را علنا رواج دهد . چنین شخصی مسئول گناه خویش می‌باشد.
در مورد زنا که در جایی پنهانی صورت گرفته و دور از چشم مردمان بوده باید چهار شاهد عادل بطور دقیق و بطور یکسان شهادت دهند و شهادت آنان با یکدیگر سر مویی تفاوت نداشته باشد. ارایه این گزارش که زن و مردی برهنه در کنار هم بودند زنا به شمار نمی‌آید. یعنی گزارش آن چهار شاهد عادل باید دقیقا حاکی از نزدیکی جنسی ما بین زن و مرد باشد. اگر گزارش یک نفر آنان تفاوت کند سه نفر دیگر مواخذه خواهند شد و مسئول می‌باشند. در قرآن حکم زنا در صورت اثبات و با شرایط فوق صد تازیانه است. در قران هیچ آیه‌‌‌ای در مورد سنگسار زنا کار وجود ندارد. البته نکته مهم در مورد چهار شاهد این است که آنان در محل وقوع زنا چه می‌کردند؟
قرآن وحی الهی است
۱۷- قرآن و آیات آن از طریق وحی الهی بر پیامبر اسلام نازل شده و در سر تاسر قرآن و آیات مختلف تاکید شده که آیات قرآن وحی الهی است و ساخته و پرداخته هیچ کس نمی‌باشد .
زن و مرد
۱۸- زن و مرد در قبال کارهای نیک یکسان پاداش می‌برند و در قبال کارهای نادرست یکسان مواخذه می‌شوند.

معیار اصلی

۱۹- طبق آیات قران معیار اصلی ، خوب و بد بودن انسان است و اینکه انسان تا چه حد به خدا وند نزدیک است و تا چه حد نیکوکار و مفید برای جامعه بشری است. رنگ و نژاد ، زشت و زیبا بودن هیچ ارزشی ندارد. وفقط باعث تمایز انسانها از یکدیگر است.

اصول همیشگی هستند

۲۰ - دستورات و اصول مطرح شده در فوق که بر طبق آیات قرآن می‌باشد همیشه و همواره پا بر جا می‌باشد.

کرونا قوز بالا قوز
بازدید : 306
شنبه 25 مهر 1399 زمان : 0:37

کتابهای مقدس(قرآن): پاسخ به یک شبه در مورد قرآن

پاسخ به یک شبهه در مورد قرآن

وجود گزاره کاذب در متن کلام وحیانیِ برحق، ممکن است. "در مقام تبیین وجود یک گزاره کاذب در متن کلام وحیانی (به فرض آنکه چنان گزاره کاذبی در کلام وحی وجود داشته باشد) فرد دست کم با سه نظریه تبیین گر رقیب روبرو است: (۱) آن گزاره "خطاً است؛ (۲) آن گزاره "دروغ" است؛ (۳) آن گزاره، دست کم در زمینه عصر تنزیل وحی، بستر مناسب تری برای فهم و پذیرش مراد اصلی فرستنده پیام فراهم می‌آورده‌است. از منظر فرد مؤمنی که خداوند را عالم مطلق، قادر مطلق، و خیر محض می‌داند، گزینه سوّم با اقتضای منطق و ایمان، هردو، سازگار است، و مؤمن خردورز می‌تواند به نحوی سازگار و خردپسند آن را بر دو گزینه بدیل ترجیح نهد.".

از نظرات دکتر آرش نراقی

پاسخ و توضیح

اسلام و اصولا همه ادیان الهی بر اساس چندین اصل مهم و بنیادی قرار دارند که غیر قابل تغییرند . قرآن بطور کامل و واضح به این اصلها اشاره و بر آن تاکید کرده است. انکار این اصلها به منزله نقص در دین است و در سر تاسر قرآن این اصلها بطور مکرر مورد تاکید قرار گرفته و هرگز تفاوت زمانی در در آنها صورت نگرفته و نمی گیرد و از ابتدای شروع دین اسلام و تا آخرین روز حیات پیامبر و تا اخرین وحی الهی همان گونه بوده است و برای همیشه همین گونه خواهد بود.

این اصول عبارتند از:

خداپرستی

۱-وجود خدای خالق یکتا، بی همتا، بی شریک ، بی زوال ، که بوجود نیامده و همواره بوده است و خواهد بود
۲- خداوند قادر مطلق و عالم مطلق است و قدرتش بر همه عالم هستی حکمفرماست.
۳-خداوند جهان و انسان را هدفمند آفر یده و به همین دلیل بشر در دوران زندگی خود بر روی زمین مسئولیتهایی را دارد که بر عهده اوست.
بنابر این هر گونه بت پرستی و شخص پرستی طبق آیات قرآن صد در صد ممنوع است. و فقط خداوند خالق یکتاست که قابل پرستش است.

پیامبران و رسالت الهی

۴- خداوند برای راهنمایی بشر پیامبرانی با کتابهای مختلف فرستاده تا راز اصلی -خلقت انسان را به او گوشزد کرده و به او مسیر صحیح زندگی را که بر اساس قوانین اصلی الهی تدوین شده نشان دهد.

جهان هدفمند است

۵-خداوند جهان را در مسیری قرار داده که انسان به جهان می‌آید و از جهان می‌رود و خود این انسان هیچ کنترلی بر این آمدن و رفتن ندارد.

جهان آخرت و قیامت

۶-پس از زندگی در این جهان انسان به جهان آخرت می‌رود و روز قیامتی بر پا می‌شود و به حساب و کتاب زندگی بشر در دوران عمر زمینی او رسیدگی می‌شود.

خطاها و گناهان شخصی

۷- اگر خطاهایی که او در دوران زندگی کرده شخصی و مربوط به خود او بوده و ا و تا زنده بوده از آنها برگشته و دیگر به سراغ آنها نرفته و کارهای نیکی انجام داده که آن لغزشهای شخصی را پوشش داده همه آنها بخشیده خواهد شد.

خطاهای متعدی و سرایت کننده

۸- اگر خطاهای انسان در دوران زمینی شامل ظلم ، خیانت ، قتل ، جنایت، گرانفروشی ، کم فروشی ، تجاوز و....را شامل می‌شده این گناهان هر گز بخشیده نمی‌شوند مگر آن دسته از خطاها که قابل جبران بوده و او در دوران حیات آنان را جبران نموده و رضایت افراد را بدست آورده است.
بدیهی است که گناهانی مانند قتل ، تجاوز و دیگر جنایات غیر قابل جبر‌‌ان‌هر گز بخشیده نخواهند شد‌.۹-دیگر از گناهان غیر قابل بخشش شرک و عدم اعتقاد به خداوند و انکار وجود او و انکار رسالت پیامبران است که اگر تا پایان حیات ادامه داشته باشد این گناه نیز هر گز بخشیده نخواهد شد.

دنیا

۱۰- انسان طبق قرآن باید از دنیا استفاده کند و از نعمتهای آن بهره ببرد ولی ذهن او و قلب او متوجه خداوند و جهان آخرت باشد.

کارنیک

۱۱- ایمان به خداوند و انجام کارهای نیک دو کار اصلی و مهم هستند که در سر تاسر قرآن بر ارزش و اهمیت ویژه آن تاکید شده است.

تفکر و تعقل

۱۲- انسان باید در دوران زندگی و حتی به هنگام ذکر نامهای خداوند و تسبیح او همیشه در حال تفکر و تعقل باشد و در رازهای عالم هستی بیاندیشد و در این زمینه اندیشه کند که چرا جهان و انسان وجود دارند؟ بر سر تمدنهای گذشته چه آمده است؟ چرا برخی از ملتها و تمدنها برای همیشه نابود شده اند؟ خیر چیست و شر چیست؟

دفاع و جنگ

۱۳- مسلمانان اگر مورد حمله و هجوم قرار گیرند اجازه الهی دارند که از خود دفاع نموده و دشمن متجاوز را از خود و سرزمین خود برانند.
۱۴- اگر دشمن متجاوز دست از جنگ برداشت بر مسلمانان است که آنان نیز دست از جنگ بردارند.

عبادات

۱۵- قران برای انسان مسلمان عباداتی را در نظر گرفته که انجام برخی از آنها مانند نماز صد در صد ضروری و لازم الاجراست. برخی دیگر از عبادات مانند حج و روزه مشروط هستند. مثلا در مورد حج شخص باید استطاعت مالی و بدنی لازم داشته باشد ، راه حج و مسیر رفت و آمد آن باز باشد. در صورت وجود همه این شرایط حج یک بار در تمام عمر بر هر مسلمان مستطیع واجب است .
و در مورد روزه شخص باید از سلامت بر خوردار بوده و روزه باعث آزار و صدمه به او نشود.

گناهان

۱۶- در مورد احکام خطاهایی مانند زنا، شرابخواری ، قمار که گناهان شخصی هستند راه جبران آن توبه است و انجام کارهای نیک و باز نگشتن به آنها!
مگر آن که کسی که در ملاء عام و در مقابل چشم مردمان و در داخل جامعه مست کند، زنا کند و یا فحشاء و فساد را علنا رواج دهد . چنین شخصی مسئول گناه خویش می‌باشد.
در مورد زنا که در جایی پنهانی صورت گرفته و دور از چشم مردمان بوده باید چهار شاهد عادل بطور دقیق و بطور یکسان شهادت دهند و شهادت آنان با یکدیگر سر مویی تفاوت نداشته باشد. ارایه این گزارش که زن و مردی برهنه در کنار هم بودند زنا به شمار نمی‌آید. یعنی گزارش آن چهار شاهد عادل باید دقیقا حاکی از نزدیکی جنسی ما بین زن و مرد باشد. اگر گزارش یک نفر آنان تفاوت کند سه نفر دیگر مواخذه خواهند شد و مسئول می‌باشند. در قرآن حکم زنا در صورت اثبات و با شرایط فوق صد تازیانه است. در قران هیچ آیه‌‌‌ای در مورد سنگسار زنا کار وجود ندارد. البته نکته مهم در مورد چهار شاهد این است که آنان در محل وقوع زنا چه می‌کردند؟
قرآن وحی الهی است
۱۷- قرآن و آیات آن از طریق وحی الهی بر پیامبر اسلام نازل شده و در سر تاسر قرآن و آیات مختلف تاکید شده که آیات قرآن وحی الهی است و ساخته و پرداخته هیچ کس نمی‌باشد .
زن و مرد
۱۸- زن و مرد در قبال کارهای نیک یکسان پاداش می‌برند و در قبال کارهای نادرست یکسان مواخذه می‌شوند.

معیار اصلی

۱۹- طبق آیات قران معیار اصلی ، خوب و بد بودن انسان است و اینکه انسان تا چه حد به خدا وند نزدیک است و تا چه حد نیکوکار و مفید برای جامعه بشری است. رنگ و نژاد ، زشت و زیبا بودن هیچ ارزشی ندارد. وفقط باعث تمایز انسانها از یکدیگر است.

اصول همیشگی هستند

۲۰ - دستورات و اصول مطرح شده در فوق که بر طبق آیات قرآن می‌باشد همیشه و همواره پا بر جا می‌باشد.

کتابهای مقدس(قرآن): پاسخبه یک شبهه در مورد قرآن
بازدید : 355
شنبه 25 مهر 1399 زمان : 0:37

سوره قصص چهل و نهمین سوره بر حسب تاریخ نزول

تاریخ زندگی موسی پیامبر از تولد تا ازدواج

آیات ۷ الی ۲۸

تولد و تربیت در دربار فرعون

و به مادر موسی وحی کردیم که طفلک را شیر ده و چون بر او ترسان شوی به دریایش افکن و دیگر هرگز مترس و محزون مباش که ما او را به تو باز آوریم و هم از پیغمبران مرسلش گردانیم. (۷)

اهل بیت فرعون موسی را (از دریا) بر گرفت تا در نتیجه دشمن و مایه‌ی اندوه آل فرعون شود که همانا فرعون و‌هامان و لشکریانشان بسیار نادان و خطاکار بودند. (۸)

و زن فرعون گفت: این کودک نور دیده‌ی من و توست، او را مکشید، باشد که در خدمت ما سودمند افتد و یا او را به فرزندی خود برگیریم، و آن‌ها (از حقیقت حال موسی و تقدیر ازلی حق) بی‏خبر بودند. (۹)

و مادر موسی دلش آسوده شد و اگر نه ما دلش را بر جای نگاه داشتیم تا ایمانش بر قرار ماند نزدیک بود راز درونش را آشکار سازد. (۱۰)

و (آن‌گاه مادر موسی) به خواهر او گفت که از پی طفلم رو. خواهر رفت و موسی را از دور دید ولی آل فرعون بی‏خبر بودند. (۱۱)

و ما پیش از آن، شیر هر دایه‏‌‌‌ای را بر او حرام کردیم، و خواهر موسی گفت: آیا مایلید که من شما را بر خانواده‏‌‌‌ای که دایه و پرستار این طفل شوند و در کمال محبت و مهربانی تربیت کنند رهنمایی کنم؟ (۱۲)

و بدین وسیله ما موسی را به مادرش برگردانیدیم تا دیده‏اش روشن شود و حزن و اندوهش به کلی برطرف گردد و نیز به طور یقین بداند که وعده‌ی خدا حق است، لیکن اکثر آنان از این حقیقت آگاه نیستند. (۱۳)

موسی به پیامبر‌ی می‌رسد

و چون موسی به سن عقل و رشد رسید و حد کمال یافت ما به او حکم نبوت و مقام علم عطا کردیم و چنین پاداش به مردم نیکوکار می‏دهیم. (۱۴)

موسی و در گیری با یکی از افراد فر عون

و موسی بی‏خبر اهل مصر به شهر در آمد، آن جا دید که دو مرد با هم به قتال مشغولند، این یک از شیعیان وی (یعنی از بنی‌اسراییل) بود و آن یک از دشمنان (یعنی از فرعونیان) بود، در آن حال آن شخص از موسی دادخواهی و یاری بر علیه آن دشمن خواست، موسی مشتی سخت بر آن دشمن زد، قضا را بدان ضربت او را کشت. موسی گفت: این کار از فریب و وسوسه شیطان بود که دشمنی شدید شیطان و گمراه ساختن آدمیان به سختی آشکار است. (۱۵)

(آن گاه موسی) گفت:‌‌‌ای خدا، من بر خویش ستم کردم تو از من در گذر، خدا هم از او در گذشت که اوست بسیار آمرزنده و مهربان. (۱۶)

موسی باز گفت:‌‌‌ای خدا، به شکرانه‌ی این نعمت که مرا عطا کردی من هم بدکاران را هرگز یاری نخواهم کرد. (۱۷)

موسی (پس از کشته شدن قبطی و نجات سبطی) از توقف به شهر مصر بیمناک شد و مراقب دشمن بود، ناگاه همان کس که روز گذشته از او یاری جسته بود باز او را به داد خواهی خواند. موسی به او گفت: پیداست تو سخت گمراهی! (۱۸)

و چون خواست دست به قبطی دشمن دراز کند (قبطی) فریاد کرد:‌‌‌ای موسی مرا هم می‏خواهی مانند شخص دیروز به قتل رسانی؟ معلوم است که تو در این سرزمین قصدی جز گردنکشی و جباری نداری و هیچ نمی‌خواهی مشفق و مصلح باشی. (۱۹)

و در این حال مردی با ایمان از دورترین نقاط شهر مصر شتابان آمد و گفت:‌‌‌ای موسی رجال دربار فرعون در کار تو شورا می‏کنند که تو را به قتل رسانند، به زودی از شهر بیرون گریز، که من درباره تو بسیار مشفق و مهربانم. (۲۰)

موسی از مصر می‌گریزد

موسی از شهر مصر با حال ترس و نگرانی و مراقبت از دشمن بیرون رفت، گفت: بار الها، مرا از شر (این) قوم ستمکار نجات ده. (۲۱)

و چون رو به جانب شهر مدین آورد، با خود گفت: امید است که خدا مرا به راه مستقیم هدایت فرماید. (۲۲)

اولین بر خورد با همسر آینده

و چون بر سر چاه آبی حوالی شهر مدین رسید آن جا جماعتی را دید که (حشم و گوسفندانشان را) سیراب می‏کردند و دو زن را یافت که دور از مردان در کناری به جمع‌آوری و منع اختلاط گوسفندانشان مشغول بودند. موسی گفت: شما اینجا چه می‏کنید و کار مهمتان چیست؟ آن دو زن پاسخ دادند که ما گوسفندان خود را سیراب نمی‏کنیم تا مردان گوسفندانشان را سیراب کرده باز گردند و پدر ما شیخی سالخورده و فرتوت است (و مرد دیگری نداریم، ناچار ما را به شبانی گوسفندان فرستاده است). (۲۳)

موسی گوسفندانشان را سیراب کرد و (با حالی خسته) رو به سایه‌ی درختی آورد و گفت: بار الها، من به خیری (یعنی زندگانی و قوت و غذایی) که تو (از خوان کرمت) نازل فرمایی محتاجم. (۲۴)

(موسی هنوز لب از دعا نبسته بود که دید) یکی از آن دو دختر که با کمال (وقار و) حیا راه می‏رفت باز آمد و گفت: پدرم از تو دعوت می‏کند تا در عوض سقایت و سیراب کردن گوسفندان ما به تو پاداشی دهد. چون موسی نزد او (یعنی شعیب پدر آن دختر) رسید و سرگذشت خود را بر او حکایت کرد (شعیب) گفت: اینک هیچ مترس که از شر قوم ستمکار نجات یافتی. (۲۵)

یکی از آن دو دختر (صفورا) گفت:‌‌‌ای پدر این مرد را (که به شجاعت و امانت آراسته است) به خدمت خود اجیر کن که بهتر کسی که باید به خدمت برگزینی کسی است که توانا و امین باشد. (۲۶)

شعیب (به موسی) گفت: من اراده‌ی آن دارم که یکی از این دو دخترم را به نکاح تو در آورم بر این مهر که هشت سال خدمت من کنی و اگر ده سال تمام کنی (آن دو سال) به میل و اختیار تو، و من (در این نکاح) رنج بر تو نمی‏خواهم نهاد،‌‌ان‌شاءاللَّه مرا شخص شایسته (این خدمت) خواهی یافت. (۲۷)

موسی گفت: این عهد میان من و توست هر کدام از دو مدت را (در خدمت) به انجام رسانم بر من ستمی‌نباشد (و نباید باز خواست شوم) و خدا بر این قول (و عهد) ما وکیل است. (۲۸)

ادامه دارد

کتابهای مقدس(قرآن): پاسخ به یک شبه در مورد قرآن
بازدید : 311
جمعه 24 مهر 1399 زمان : 23:37

انجیل عهد عتیق

یترون پدرزن موسی

۱ و چون یتْرون، کاهن مدیان، پدرزن موسی، آنچه را که خدا با موسی و قوم خود، اسرائیل کرده بود شنید که خداوند چگونه اسرائیل را از مصر بیرون آورده بود،

۲ آنگاه یترون پدرزن موسی، صَفّوره، زن موسی را برداشت، بعد از آنکه او را پس فرستاده بود.

۳ و دو پسر او را که یکی را جرشون نام بود، زیرا گفت: «در زمین بیگانه غریب هستم،»

۴ و دیگری را الیعازر نام بود، زیرا گفت: «که خدای پدرم مددکار من بوده، مرا از شمشیر فرعون رهانید.»

۵ پس یترون، پدرزن موسی، با پسران و زوجه‌اش نزد موسی به صحرا آمدند، در جایی که او نزد کوه خدا خیمه زده بود.

۶ و به موسی خبر داد که من یترون، پدرزن تو با زن تو و دو پسرش نزد تو آمده‌ایم.

۷ پس موسی به استقبال پدرزن خود بیرون آمد و او را تعظیم کرده، بوسید و سلامتی یکدیگر را پرسیده، به خیمه درآمدند.

۸ و موسی پدرزن خود را از آنچه خداوند به فرعون و مصریان به خاطر اسرائیل کرده بود خبر داد، و از تمامی‌مشقتی که در راه بدیشان واقع شده، خداوند ایشان را از آن رهانیده بود.

۹ و یترون شاد گردید، به سبب تمامی‌احسانی که خداوند به اسرائیل کرده، و ایشان را از دست مصریان رهانیده بود.

۱۰ و یترون گفت: «متبارک است خداوند که شما را از دست مصریان و از دست فرعون خلاصی داده است، و قوم خود را از دست مصریان رهانیده.

۱۱ الان دانستم که یهوه از جمیع خدایان بزرگتر است، خصوصاً در همان امری که بر ایشان تکبر می‌کردند.»

۱۲ و یترون، پدرزن موسی، قربانی سوختنی و ذبایح برای خدا گرفت، و‌هارون و جمیع مشایخ اسرائیل آمدند تا با پدرزن موسی به حضور خدا نان بخورند.

۱۳ هکر نستان واقع شد که موسی برای داوری قوم بنشست، و قوم به حضور موسی از صبح تا شام ایستاده بودند.

۱۴ و چون پدرزن موسی آنچه را که او به قوم می‌کرد دید، گفت: «این چه کار است که تو با قوم می‌نمایی؟ چرا تو تنها می‌نشینی و تمامی‌قوم نزد تو از صبح تا شام می‌ایستند؟»

۱۵ موسی به پدرزن خود گفت که «قوم نزد من می‌آیند تا از خدا مسألت نمایند.

۱۶ هرگاه ایشان را دعوی شود، نزد من می‌آیند، و میان هر کس و همسایه‌اش داوری می‌کنم، و فرایض و شرایع خدا را بدیشان تعلیم می‌دهم.»

۱۷ پدرزن موسی به وی گفت: «کاری که تو می‌کنی، خوب نیست.

۱۸ هرآینه تو و این قوم نیز که با تو هستند، خسته خواهید شد، زیرا که این امر برای تو سنگین است. تنها این را نمی‌توانی کرد.

۱۹ اکنون سخن مرا بشنو. تو را پند می‌دهم و خدا با تو باد؛ و تو برای قوم به حضور خدا باش، و امور ایشان را نزد خدا عرضه دار.

۲۰ و فرایض و شرایع را بدیشان تعلیم ده، و طریقی را که بدان می‌باید رفتار نمود، و عملی را که می‌باید کرد، بدیشان اعلام نما.

۲۱ و از میان تمامی‌قوم، مردان قابل را که خداترس و مردان امین، که از رشوت نفرت کنند، جستجو کرده، بر ایشان بگمار، تا رؤسای هزاره و رؤسای صده و رؤسای پنجاه و رؤسای ده باشند.

۲۲ تا بر قوم پیوسته داوری نمایند، و هر امر بزرگ را نزد تو بیاورند، و هر امر کوچک را خود فیصل دهند. بدین طور بار خود را سبک خواهی کرد، و ایشان با تو متحمل آن خواهند شد.

۲۳ اگر این کار را بکنی و خدا تو را چنین امر فرماید، آنگاه یارای استقامت خواهی داشت، و جمیع این قوم نیز به مکان خود به سلامتی خواهند رسید.»

۲۴ پس موسی سخن پدرزن خود را اجابت کرده، آنچه او گفته بود به عمل آورد.

۲۵ و موسی مردان قابل از تمامی‌اسرائیل انتخاب کرده، ایشان را رؤسای قوم ساخت، رؤسای هزاره و رؤسای صده و رؤسای پنجاه و رؤسای ده.

۲۶ و در داوری قوم پیوسته مشغول می‌بودند. هر امر مشکل را نزد موسی می‌آوردند، و هر دعوی کوچک را خود فیصل می‌دادند.

۲۷ و موسی پدرزن خود را رخصت داد و او به ولایت خود رفت.

Tell me things you've never said out loud
بازدید : 482
جمعه 24 مهر 1399 زمان : 23:37


"• وجود گزاره کاذب در متن کلام وحیانیِ برحق، ممکن است. "در مقام تبیین وجود یک گزاره کاذب در متن کلام وحیانی (به فرض آنکه چنان گزاره کاذبی در کلام وحی وجود داشته باشد) فرد دست کم با سه نظریه تبیین گر رقیب روبرو است: (۱) آن گزاره "خطاً است؛ (۲) آن گزاره "دروغ" است؛ (۳) آن گزاره، دست کم در زمینه عصر تنزیل وحی، بستر مناسب تری برای فهم و پذیرش مراد اصلی فرستنده پیام فراهم می‌آورده‌است. از منظر فرد مؤمنی که خداوند را عالم مطلق، قادر مطلق، و خیر محض می‌داند، گزینه سوّم با اقتضای منطق و ایمان، هردو، سازگار است، و مؤمن خردورز می‌تواند به نحوی سازگار و خردپسند آن را بر دو گزینه بدیل ترجیح نهد.".

از نظرات دکتر آرش نراقی

پاسخ و توضیح در مورد شبهه فوق

اسلام و اصولا همه ادیان الهی بر اساس چندین اصل مهم و بنیادی قرار دارند که غیر قابل تغییرند . قرآن بطور کامل و واضح به این اصلها اشاره و بر آن تاکید کرده است. انکار این اصلها به منزله نقص در دین است و در سر تاسر قرآن این اصلها بطور مکرر مورد تاکید قرار گرفته و هرگز تفاوت زمانی در در آنها صورت نگرفته و نمی گیرد و از ابتدای شروع دین اسلام و تا آخرین روز حیات پیامبر و تا اخرین وحی الهی همان گونه بوده است و برای همیشه همین گونه خواهد بود.

این اصول عبارتند از:

خداپرستی

۱-وجود خدای خالق یکتا، بی همتا، بی شریک ، بی زوال ، که بوجود نیامده و همواره بوده است و خواهد بود
۲- خداوند قادر مطلق و عالم مطلق است و قدرتش بر همه عالم هستی حکمفرماست.
۳-خداوند جهان و انسان را هدفمند آفر یده و به همین دلیل بشر در دوران زندگی خود بر روی زمین مسئولیتهایی را دارد که بر عهده اوست.
بنابر این هر گونه بت پرستی و شخص پرستی طبق آیات قرآن صد در صد ممنوع است. و فقط خداوند خالق یکتاست که قابل پرستش است.

پیامبران و رسالت الهی

۴- خداوند برای راهنمایی بشر پیامبرانی با کتابهای مختلف فرستاده تا راز اصلی -خلقت انسان را به او گوشزد کرده و به او مسیر صحیح زندگی را که بر اساس قوانین اصلی الهی تدوین شده نشان دهد.

جهان هدفمند است

۵-خداوند جهان را در مسیری قرار داده که انسان به جهان می‌آید و از جهان می‌رود و خود این انسان هیچ کنترلی بر این آمدن و رفتن ندارد.

جهان آخرت و قیامت

۶-پس از زندگی در این جهان انسان به جهان آخرت می‌رود و روز قیامتی بر پا می‌شود و به حساب و کتاب زندگی بشر در دوران عمر زمینی او رسیدگی می‌شود.

خطاها و گناهان شخصی

۷- اگر خطاهایی که او در دوران زندگی کرده شخصی و مربوط به خود او بوده و ا و تا زنده بوده از آنها برگشته و دیگر به سراغ آنها نرفته و کارهای نیکی انجام داده که آن لغزشهای شخصی را پوشش داده همه آنها بخشیده خواهد شد.

خطاهای متعدی و سرایت کننده

۸- اگر خطاهای انسان در دوران زمینی شامل ظلم ، خیانت ، قتل ، جنایت، گرانفروشی ، کم فروشی ، تجاوز و....را شامل می‌شده این گناهان هر گز بخشیده نمی‌شوند مگر آن دسته از خطاها که قابل جبران بوده و او در دوران حیات آنان را جبران نموده و رضایت افراد را بدست آورده است.
بدیهی است که گناهانی مانند قتل ، تجاوز و دیگر جنایات غیر قابل جبر‌‌ان‌هر گز بخشیده نخواهند شد‌.۹-دیگر از گناهان غیر قابل بخشش شرک و عدم اعتقاد به خداوند و انکار وجود او و انکار رسالت پیامبران است که اگر تا پایان حیات ادامه داشته باشد این گناه نیز هر گز بخشیده نخواهد شد.

دنیا

۱۰- انسان طبق قرآن باید از دنیا استفاده کند و از نعمتهای آن بهره ببرد ولی ذهن او و قلب او متوجه خداوند و جهان آخرت باشد.

کارنیک

۱۱- ایمان به خداوند و انجام کارهای نیک دو کار اصلی و مهم هستند که در سر تاسر قرآن بر ارزش و اهمیت ویژه آن تاکید شده است.

تفکر و تعقل

۱۲- انسان باید در دوران زندگی و حتی به هنگام ذکر نامهای خداوند و تسبیح او همیشه در حال تفکر و تعقل باشد و در رازهای عالم هستی بیاندیشد و در این زمینه اندیشه کند که چرا جهان و انسان وجود دارند؟ بر سر تمدنهای گذشته چه آمده است؟ چرا برخی از ملتها و تمدنها برای همیشه نابود شده اند؟ خیر چیست و شر چیست؟

دفاع و جنگ

۱۳- مسلمانان اگر مورد حمله و هجوم قرار گیرند اجازه الهی دارند که از خود دفاع نموده و دشمن متجاوز را از خود و سرزمین خود برانند.
۱۴- اگر دشمن متجاوز دست از جنگ برداشت بر مسلمانان است که آنان نیز دست از جنگ بردارند.

عبادات

۱۵- قران برای انسان مسلمان عباداتی را در نظر گرفته که انجام برخی از آنها مانند نماز صد در صد ضروری و لازم الاجراست. برخی دیگر از عبادات مانند حج و روزه مشروط هستند. مثلا در مورد حج شخص باید استطاعت مالی و بدنی لازم داشته باشد ، راه حج و مسیر رفت و آمد آن باز باشد. در صورت وجود همه این شرایط حج یک بار در تمام عمر بر هر مسلمان مستطیع واجب است .
و در مورد روزه شخص باید از سلامت بر خوردار بوده و روزه باعث آزار و صدمه به او نشود.

گناهان

۱۶- در مورد احکام خطاهایی مانند زنا، شرابخواری ، قمار که گناهان شخصی هستند راه جبران آن توبه است و انجام کارهای نیک و باز نگشتن به آنها!
مگر آن که کسی که در ملاء عام و در مقابل چشم مردمان و در داخل جامعه مست کند، زنا کند و یا فحشاء و فساد را علنا رواج دهد . چنین شخصی مسئول گناه خویش می‌باشد.
در مورد زنا که در جایی پنهانی صورت گرفته و دور از چشم مردمان بوده باید چهار شاهد عادل بطور دقیق و بطور یکسان شهادت دهند و شهادت آنان با یکدیگر سر مویی تفاوت نداشته باشد. ارایه این گزارش که زن و مردی برهنه در کنار هم بودند زنا به شمار نمی‌آید. یعنی گزارش آن چهار شاهد عادل باید دقیقا حاکی از نزدیکی جنسی ما بین زن و مرد باشد. اگر گزارش یک نفر آنان تفاوت کند سه نفر دیگر مواخذه خواهند شد و مسئول می‌باشند. در قرآن حکم زنا در صورت اثبات و با شرایط فوق صد تازیانه است. در قران هیچ آیه‌‌‌ای در مورد سنگسار زنا کار وجود ندارد. البته نکته مهم در مورد چهار شاهد این است که آنان در محل وقوع زنا چه می‌کردند؟
قرآن وحی الهی است
۱۷- قرآن و آیات آن از طریق وحی الهی بر پیامبر اسلام نازل شده و در سر تاسر قرآن و آیات مختلف تاکید شده که آیات قرآن وحی الهی است و ساخته و پرداخته هیچ کس نمی‌باشد .
زن و مرد
۱۸- زن و مرد در قبال کارهای نیک یکسان پاداش می‌برند و در قبال کارهای نادرست یکسان مواخذه می‌شوند.

معیار اصلی

۱۹- طبق آیات قران معیار اصلی ، خوب و بد بودن انسان است و اینکه انسان تا چه حد به خدا وند نزدیک است و تا چه حد نیکوکار و مفید برای جامعه بشری است. رنگ و نژاد ، زشت و زیبا بودن هیچ ارزشی ندارد. وفقط باعث تمایز انسانها از یکدیگر است.

اصول همیشگی هستند

۲۰ - دستورات و اصول مطرح شده در فوق که بر طبق آیات قرآن می‌باشد همیشه و همواره پا بر جا می‌باشد.

کتابهای مقدس(انجیل عهد عتیق): موسی و پدر زن او
بازدید : 289
پنجشنبه 23 مهر 1399 زمان : 22:37

ادامه از نوشتار پیشین

انجیل بارنابا فکتابهای مقدس(انجیل بارنابا) : فصل ۳۳: عیسی مسیح انواع بت پرستی را توضیح می‌دهدصل ۳۳

عیسی مسیحی احناع بت‌ها را شرح می‌دهد:

۱(آن گاه یسوع فرمود: «حقا به درستی که هر آن چه انسان آن را دوست بدارد و برای آن هر چیزی را جز آن ترک نماید، پس آن خدای اوست.»

(۲) «همچنین بت زناکار و بت شکم‌پرست و بدمست، جسد اوست.»

(۳) «بت پرطمع نیز نقره و طلاست.»

(۴) «بر این قیاس کن هر خطا کار دیگری را.»

(۵) پس آن وقت آن کس که یسوع را دعوت نموده بود، پرسید گناه بزرگتر چیست؟

(۶) یسوع فرمود: «کدام خرابی بزرگتر است در خانه؟»

(۷) هر یک خاموش شدند.

(۸) یسوع به انگشت خویش به سوی ستون اشاره نمود و فرمود: «وقتی که ستون بجنبد، خانه ویران خواهد افتاد.»

(۹) «پس آن وقت لازم است که از نو بنا شود.»

(۱۰) «لیکن هر جزئی غیر از آن ویران شود ممکن است آنرا مرمت کرد.»

(۱۱) «از این رو به شما می‌گویم، به درستی که پرستش بت‌ها بزرگترین گناه‌است.»

(۱۲) «زیرا او یکباره انسان را از ایمان عاری می‌سازد.»

(۱۳) «پس او را از خدای عاری ساخته، به اندازه‌ای که او را محبت روحانی نخواهد بود.»

(۱۴) «لیکن هر گناه دیگری برای انسان آرزوی رسیدن به رحمت خدای را باقی می‌گذارد.»

(۱۵)«از این رو می‌گویم که پرستش بت‌ها بزرگترین گناه‌است.»

(۱۶) پس همه با حیرت از سخن یسوع باز ایستادند؛ زیرا ایشان دانستند که رد او مطلقاً ممکن نیست.

(۱۷) آن گاه یسوع تمام نمود سخن را و گفت: «یاد کنید آن چه را خدای به او تکلم فرموده و آن چه را موسی و یشوع در ناموس نوشته‌اند؛ پس خواهید دانست که چه بزرگ است این گناه.»

(۱۸) «اسراییل را خدای مخاطب نموده، فرموده: مساز برای خود پیکری؛ نه از آن چه در آسمان و نه از آن چه زیر آسمان است.»

(۱۹) «مساز آن را از آن چه بالای زمین و نه از آن چه زیر زمین است.»

(۲۰) «به درستی که منم خدای تو، توانا و غیرتمند، که انتقام می‌کشد به جهت این گناه از پدران و پسران ایشان تا طبقهٔ چهارم.»

(۲۲) «پس به یاد آورید چگونه وقتی که پدران ما گوساله را ساختند و آن را عبادت نمودند، یشوع و سبط لاوی را گرفتند به امر خدای شمشیر را و کشتند یکصد و بیست هزار را، از آنان که طلب نکردند رحمتی را از خدای.»

(۲۳) «چه سخت است کیفر خدای بر پرستندگان بت‌ها.»

ادامه دارد

صبر کنم ! تا کی

تعداد صفحات : 1

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی