ادامه از نوشتار پیشین
Not ashamed of who I've been and who Iamادامه از نوشتار پیشین
کتابهای مقدس(انجیل عهد عتیق): احکام قصاص و جزاادامه از نوشتار پیشین
خبر بد و خوبسوره قصص چهل و نهمین سوره بر حسب تاریخ نزول
کتابهای مقدس(انجیل عهد عتیق ): احکام قصاص ها و جزاهاادامه از نوشتار پیشین
سوره قصص چهل و نهمین سوره بر حسب تاریخ نزول
پس هنگامیکه حق از جانب ما به آنها آمد گفتند: چرا به این رسول مانند موسی معجزاتی داده نشد؟ آیا این مردم از این پیش به موسی هم کافر نشدند که گفتند: این دو سحر و جادوگری است که پشتیبان یکدیگرند و گفتند: ما به همه اینها سخت بیایمان و بی عقیدهایم؟ (۴۸)
(منظور یهودیان است که نه به تورات عمل کردند و نه قرآن را میپذیرفتند. در آن زمان گروه زیادی از یهودیان در عربستان ساکن بودند.)
شما کتاب بیاورید
بگو: پس شما اگر راست میگویید کتابی از جانب خدا بیاورید که از این دو کتاب آسمانی (تورات و قرآن) خلق را بهتر هدایت کند تا من از آن پیروی کنم. (۴۹)
پس اگر به تقاضای تو جواب نتوانند داد در این صورت بدان که این مردم تنها پیرو هوای نفسند و کیست وگمراهتر از آن کسی که راه هدایت خدا را رها کرده و از هوای نفس خود پیروی کند؟ البته خدا قوم ظالم را هرگز هدایت نخواهد کرد. (۵۰)
و همانا ما برای این مردم سخن پیوسته (قرآن) آوردیم تا مگر پند گیرند و متذکر شوند. (۵۱)
(منظور این است که قران کتاب پراکنده گویی نیست بلکه کتاب هدایت و حکم و قانون است .و مطالب آن بصورت پیوسته بیان شده است.)
البته آنان که ما به آنها پیش از این کتاب فرستادیم (یعنی موسی و عیسی و پیروان حقیقی آنها) به این (کتاب آسمانی قرآن) ایمان میآورند. (۵۲)
و چون آیات ما بر آنها تلاوت شود گویند: به آن ایمان آوردیم که این قرآن به حق از جانب پروردگار ما نازل شده، ما پیش از این نیز تسلیم فرمان خدا بودیم. (۵۳)
اینان را دو بار پاداش نیکو دهند، زیرا صبر و ثبات ورزیدند و بدی را به نیکی دفع میکنند و از آنچه روزی آنها کردیم انفاق میکنند. (۵۴)
(گروهی از مسیحیان و یهود که به حقیقت پیروان دینهای خود بودند با ظهور اسلام به این در آمدند.)
و چون سخن لغوی بشنوند از آن اعراض کنند و گویند: اعمال ما از ما و اعمال شما از شما، بروید سلامت باشید، که ما هرگز مردم نادان را نمیطلبیم. (۵۵)
هدایت به میل خداست فقط
چنین نیست که هر کس را تو دوست بداری هدایت توانی کرد لیکن خدا هر که را خواهد هدایت میکند و او به حال آنان که قابل هدایتند آگاهتر است. (۵۶)
(خداوند در این آیه به صراحت میگوید که ایمان آوردن مردم به میل کسی نیست بلکه هدایت تحت ارائه الهی قرار دارد).
و گفتند: اگر ما با تو طریق هدایت را پیروی کنیم ما را از سرزمین خود به زودی بربایند . آیا ما بر ایشان حرمیامن قرار ندادیم که به این مکان انواع نعمتها و ثمرات که ما روزیشان کردیم از هر طرف بیاورند؟ لیکن حقیقت این است که اکثر آنها نادانند. (۵۷)
(در این آیه گفته شده که همه کالاها و مصولات مورد نیاز به مکه آورده میشود. چون مکه بعلت گرمای زیاد شهر زراعتی نبود ه و حتی امروزه نیز نیازمندیهای آن از سایر مناطق عربستان و یا سرزمینهای دیگر تامین میشود. در آیه از واژه " مجیئ" استفاده شده که به معنی آوردن باشد. اگر چه نام شهر مکه در آیه برده نشده ولی در عربستان این شهر از ابتدا همین شرایط را داشته است و دقیقا منطبق با شرایط اقلیمیمکه است.)
و چه بسیار شده که ما اهل دیاری را که به هوسرانی و خوش گذرانی پرداختند هلاک کردیم، و این خانههای (ویران) آنهاست که بعد از آنها جز عده قلیلی در آن دیار سکونت نیافت و تنها ما وارث (دیار آنها) بودیم. (۵۸)
(سرزمینهایی مانند سرزمین قوم ثمود و صالح که در عربستان و اطراف آن وجود داشتند و ازبین رفتند. ولی در دودهه اخیر باستانشناسان آنان را از دلها خاک بیرون آورده و امروز محلهای گردشگری شده اند.)
کدام تمدنها از بین میروند؟
و پروردگار تو بر آن نیست که اهل هیچ شهر و دیاری را تا در مرکز آن رسولی نفرستد که آیات ما را بر آنها تلاوت کند هلاک کند، و ما هیچ دیاری را هلاک نکنیم مگر آنکه اهلش ظالم و بیدادگر باشند. (۵۹)
(آیه به صراحت اعلام میکند که تمدنهایی از بین رفتند و مردمانی نابود شدند که ظلم و بیداد گری در میانشان رواج داشت.در آیات قرآن که هلاک و نابودی تمدنها و ملتها اعلم شده ظلم و بیداد گری علت اصلی نابودی آنان بیان شده است.
ادامه دارد
ادامه از نوشتار پیشین
انجیل عهد عتیق
ده فرمان
۱ و خدا تکلم فرمود و همه این کلمات را بگفت:
۲ «من هستم یهوه، خدای تو، که تو را از زمین مصر و از خانه غلامیبیرون آوردم.
۳ تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد.
صورت سازی و پیکر تراشی ممنوع است
۴ صورتی تراشیده و هیچ تمثالی از آنچه بالا در آسمان است، و از آنچه پایین در زمین است، و از آنچه در آب زیر زمین است، برای خود مساز.
۵ نزد آنها سجده مکن، و آنها را عبادت منما، زیرا من که یهوه، خدای تو میباشم، خدای غیور هستم، که انتقام گناه پدران را از پسران تا پشت سوم و چهارم از آنانی که مرا دشمن دارند میگیرم.
۶ و تا هزار پشت بر آنانی که مرا دوست دارند و احکام مرا نگاه دارند، رحمت میکنم.
۷ نام یهوه، خدای خود را به باطل مبر، زیرا خداوند کسی را که اسم او را به باطل بَرَد، بیگناه نخواهد شمرد.
روز سبت
۸ روز سَبَّت را یاد کن تا آن را تقدیس نمایی.
۹ شش روز مشغول باش و همه کارهای خود را بجا آور.
۱۰ اما روز هفتمین، سَبَّتِ یهوه، خدای توست. در آن هیچ کار مکن، تو و پسرت و دخترت و غلامت و کنیزت و بهیمهات و مهمان تو که درون دروازههای تو باشد.
۱۱ زیرا که در شش روز، خداوند آسمان و زمین و دریا و آنچه را که در آنهاست بساخت، و در روز هفتم آرام فرمود. از این سبب خداوند روز هفتم را مبارک خوانده، آن را تقدیس نمود.
۱۲ پدر و مادر خود را احترام نما، تا روزهای تو در زمینی که یهوه خدایت به تو میبخشد، دراز شود.
۱۳ قتل مکن.
۱۴ زنا مکن.
۱۵ دزدی مکن.
۱۶ بر همسایه خود شهادت دروغ مده.
۱۷ به خانه همسایه خود طمع مورز، و به زن همسایهات و غلامش و کنیزش و گاوش و الاغش و به هیچ چیزی که از آن همسایه تو باشد، طمع مکن.»
۱۸ و جمیع قوم رعدها و زبانههای آتش و صدای کرِنّا و کوه را که پر از دود بود دیدند، و چون قوم این را بدیدند لرزیدند، و از دور بایستادند.
۱۹ و به موسی گفتند: «تو به ما سخن بگو و خواهیم شنید، اما خدا به ما نگوید، مبادا بمیریم.»
۲۰ موسی به قوم گفت: «مترسید زیرا خدا برای امتحان شما آمده است، تا ترس او پیش روی شما باشد و گناه نکنید.»
۲۱ پس قوم از دور ایستادند و موسی به ظلمت غلیظ که خدا در آن بود، نزدیک آمد.
۲۲ و خداوند به موسی گفت: «به بنیاسرائیل چنین بگو: شما دیدید که از آسمان به شما سخن گفتم:
۲۳ با من خدایان نقره مسازید و خدایان طلا برای خود مسازید.
۲۴ مذبحی از خاک برای من بساز، و قربانیهای سوختنی خود و هدایای سلامتی خود را از گله و رمه خویش بر آن بگذران، در هر جایی که یادگاری برای نام خود سازم، نزد تو خواهم آمد، و تو را برکت خواهم داد.
۲۵ و اگر مذبحی از سنگ برای من سازی، آن را از سنگهای تراشیده بنا مکن، زیرا اگر افزار خود را بر آن بلند کردی، آن را نجس خواهی ساخت.
۲۶ و بر مذبح من از پلهها بالا مرو، مبادا عورَت تو بر آن مکشوف شود.»
ادامه دارد
سوره قصص چهل و نهمین سوره قرآن برحسب تاریخ نزول
آتش طور سینا و پیامبری موسی و دریافت معجزات
"آنگاه که موسی عهد خدمت به پایان رسانیده و با اهل بیت خود رو به دیار خویش کرد در راه آتشی از جانب طور دید، به اهل بیت خود گفت: شما در اینجا مکث کنید که از دور آتشی به نظرم رسید میروم تا شاید از آن خبری بیاورم یا برای گرم شدن شما شعلهای برگیرم. (۲۹)
چون موسی به آن آتش نزدیک شد به او از جانب راست آن وادی در آن بارگاه مبارک از سمت آن درخت ندایی رسید کهای موسی منم خدای یکتا پروردگار جهانیان. (۳۰)
و تو در این مقام عصای خود بیفکن. چون عصا افکند و بر آن نگریست و دید که گویی اژدهایی مهیب و سبکخیز است رو به فرار نهاد و واپس نگردید. در آن حال بدو خطاب شدای موسی پیش آی و مترس که تو از ایمن شدگان هستی. (۳۱)
دست خود را در گریبان بر تا بیهیچ نقص و مرضی، سفید و روشن بیرون آید، و تا از وحشت و اضطراب بیاسایی باز دست به گریبان بر تا به حال اول برگردد. این دو از جانب خدایت دو برهان است اینک برو به رسالت به سوی فرعون و فرعونیان که قومیفاسق و نابکارند. (۳۲)
موسی گفت: پروردگارا، من از فرعونیان یک نفر را کشته ام و میترسم که مرا به قتل رسانند. (۳۳)
پس برادرمهارون را نیز که ناطقه اش فصیحتر از من است با من یار و شریک در کار رسالت فرما تا مرا تصدیق و ترویج کند که میترسم این فرعونیان سخت تکذیب رسالتم کنند. (۳۴)
خدا به او فرمود که ما به همدستی برادرت بسیار بازویت را قوی میگردانیم و به شما در عالم، قدرت و حکومتی میدهیم که هرگز دشمنان به شما دست نیابند، با این آیات و معجزات شما و پیروانتان غالب خواهید بود. (۳۵)
چون موسی با معجزات و آیات ما که بر همه روشن بود به سوی فرعونیان آمد باز گفتند: این معجزات تو جز سحری که ساختگی توست چیز دیگری نیست و ما این گفتار و دعوی که تو داری هیچ از پدران پیشینمان نشنیدهایم. (۳۶)
و موسی گفت: خدای من به احوال رسولی که از جانب او به هدایت خلق آمده داناتر است و بهتر میداند که کدام
یک عاقبت خوش در جهان آخرت خواهیم داشت، محققاً ستمکاران عالم هرگز فلاح و رستگاری نخواهند یافت. (۳۷)
فرعون دستور ساخت برج بلند(اهرام) را میدهد
و فرعون گفت:ای مهتران، من هیچ کس را غیر خودم خدای شما نمیدانم، و با وزیرش گفت: ایهامان خشتی در آتش پخته زن و از آن برای من قصری بلند پایه بنا کن تا من بر خدای موسی مطلع شوم هر چند او را در دعوی رسالت از دروغگویان میپندارم. (۳۸)
و خلاصه فرعون و سپاهیانش به ناحق در زمین سرکشی و تکبر کردند و چنین پنداشتند که به سوی ما بازگردانده نخواهند شد. (۳۹)
ما هم از آن ظالم و لشکر و اتباعش سخت مؤاخذه کردیم و همه را به دریا افکندیم، پس بنگر تا عاقبت کار ستمکاران به کجا کشید؟! (۴۰)
امامان و پیشوایان جهنم
و ما آن قوم را پیشوایان دعوت به دوزخ قرار دادیم و روز قیامت یاری نخواهند شد. (۴۱)
و آنها را در این دنیا در پی کردارشان لعن ابد فرستادیم و در آخرت هم از زشترویان (و مردودان درگاه ما) خواهند بود. (۴۲)
و همانا ما پس از آنکه (طوایفی از) امم گذشته را (به کیفر کفر) هلاک کردیم به موسی برای بصیرت و هدایت و رحمت خلق کتاب (تورات) را عطا کردیم، باشد که مردم متذکر شوند (و راه خدا پرستی پیش گیرند). (۴۳)
و تو آن هنگام که ما به موسی مقام نبوت و فرمان الهی عطا کردیم در جانب غربی کوه طور اصلاً نبودی و حضور نداشتی (و حکایت او به وحی بر تو روشن گردید). (۴۴)
مردمان پیشین هنرهای طولانی تری داشتند
و لیکن ما امم و قبایلی را بیافریدیم که عمر دراز یافتند و نیز تو میان اهل مدین نبودی که اینک آیات ما را (درباره آنان) بر اینان (اهل مکه) تلاوت میکنی و لیکن ماییم که (تو را به رسالت فرستادیم و به وحی خود از هر چیزت آگاه کردیم. (۴۵)
و تو وقتی که ما به موسی ندا کردیم در جانب کوه طور نبودی و لیکن لطف پروردگار توست تا قومیرا که بر آنان پیمبر هشدار دهنده ای پیش از تو نیامده بترسانی، باشد که متذکر شوند و راه هدایت پیش گیرند . (۴۶)
ادامه دارد
دینداری چیست ، چه شکل و قیافه و چه ساختاری دارد؟
ادامه از نوشتار پیشین
انجیل بارنابا فصل ۳۵
۱یسوع از اورشلیم بیرون شد.
(۲) به صحرا یی رفت که پشت رود اردنبود .
(۳) شاگردانش که به دورش نشسته بودند، گفتند:ای معلم، به ما بگو که شیطان چگونه به کِبر خود افتاد.
(۴) زیرا ما میدانستیم که او به سبب نافرمانی افتاد.
(۵) به سبب این که شیطان همیشه انسان را میفریفت تا بدی کند.
(۶) یسوع پاسخ داد: «چون که خدای آفرید از خاک را آفرید »
(۷) «او را بیست و پنج هزار سال گذاشت بدون این که به او کار دیگری بکند.»
(۸) «شیطان که به منزلهٔ کاهن و رئیس بود فرشتگان را، آن چه بود بر او از ادراک عظیم، دانست که خدای زود است بگیرد از این مشت خاک صد و چهل هزار از نشانشدگان را به نشان پیغمبری؛ همچنین رسولالله را، که خدای روح او را پیش از هر چیز دیگر به شصت هزار سال آفریده.»
(۹) «از این رو شیطان به غضب شده، ملائکه را اغوا نموده، گفت: ببینید زود است بخواهد خدای ازما که یک روزی سجده کنیم برای این خاک.»
(۱۰) «پس نیک اندیشه کنید در اینکه ما روحیم. به درستی که سزاوار نیست ما را که این کار را بکنیم.»
(۱۱) «از این رو خدای را بسیاری ترک نمودند.»
(۱۲)«از اینجا است که روزی خدای فرمود، وقتی که فرشتگان همه جمع شده بودند: هر کس مرا خدای گرفته، باید بیدرنگ بر این خاک سجده کند.»
(۱۳) «پس سجده نمودند از برای او آنان که خدای را دوست داشتند.»
(۱۴) «اما شیطان و آنان که بر طریقهٔ او بودند، پس گفتند:ای پروردگار، ما روحیم و از این رو عدل نیست این که این گل را سجده کنیم.»
(۱۵) «چون شیطان این بگفت هولناک و بدمنظر گردید.»
(۱۶) «پیروان او نیز زشت روی شدند.»
(۱۷) «زیرا خدای به سبب نافرمانی ایشان زایل نمود آن زیبایی را که ایشان را بدان زیبا نموده بود، وقتی که ایشان را آفرید.»
(۱۸) «پس چون فرشتگان پاک، سرهای خود را بلند کردند دیدند وفور و قباحت هولناکی را که شیطان بدان برگشته بود.»
(۱۹) «پس پیروانش ترسان به رویهای خود بر زمین افتادند.»
(۲۰) «آن وقت شیطان گفت:ای پروردگار، بدرستی که تو مرا از روی ستم زشت روی گردانیدی؛ لیکن من به این راضیم؛ زیرا میخواهم باطل سازم هر آن چه را تو کردهای.»
(۲۱) «شیطانهای دیگر گفتند: او را پروردگار مخوان؛ زیرا خود تویی پروردگار.»
(۲۲) «آن وقت خدای به پیروان شیطان فرمود: توبه کنید و اعتراف نمایید به این که منم خدای آفرینندهٔ شما.»
(۲۳) «جواب دادند: به درستی که ما توبه میکنیم از سجده کردن برای تو؛ زیرا تو نادادگری.»
(۲۴) «لیکن شیطان دادگر و وارستهاست و او پروردگار ماست.»
(۲۵) «آن وقت خدای فرمود: دور شوید از منای لعنتشدگان، زیرا نیست نزد من رحمتی برای شما.»
(۲۶) «شیطان در اثنای برگشتن خود، بر آن مشت خاک خدو انداخت.»
(۲۷) «پس جبرئیل برداشت آن آب دهان را با قدری از خاک و شد برای انسان بدین سبب نافی در شکمش.»
ادامه دارد
دینداری چیست ، چه شکل و قیافه و چه ساختاری دارد؟
آیا زیر لب ورد و ذکر خواندن دینداری است؟
آیا اخمو و عبوس بودن علامت دینداری است؟
آیا سختگیر بودن علامت دینداری است؟
آیا خود را دور از جامعه نگاه داشتن علامت دینداری است؟
آیا همه را نجس و کافر دانستن علامت دینداری است؟
آیا فقط اگر نماز بخوانیم دیندار هستیم؟
آیا تعصب بیجا دینداری است؟
۱۸ ویژگی دینداری و انسان دیندار
قرآن با معرفی نیکوکاری معنی دین را تعر یف میکندو سپس پرهیزگاری و درستکاری را با تفکر و تعقل پیوند زده معنی دین و پرهیز کاری را تمام میکند:
پس اول میپرسیم نیکو کاری چیست؟
قرآن
"نیکوکارى آن نیست که روى خود را به سوى مشرق و یا مغرب بگردانید(به زبان ساده یعنی ادا و اطوار در آورده و نقش بازی کنید) ، بلکه نیکو کاری آن است که:
-کسى به خدا
-و روز بازپسین
-و فرشتگان
-و کتاب آسمانی
-و پیامبران ایمان آورد
-و مال خود را با وجود دوست داشتنش به خویشاوندان و
-یتیمان و
-بینوایان و
-در راهماندگان و
-مسکینان و
-در راه آزاد کردن بندگان بدهد
-و نماز را برپاى دارد
-و زکات را بدهد
-و آنان که چون عهد بندند به عهد خود وفادارانند
-و در سختى و زیان و به هنگام جنگ شکیبایانند
-آنانند کسانى که راست گفته اند و آنان همان پرهیزگارانند
آیه (۱۷۷) سوره بقره
موارد فوق ۱۶ اصل را شامل میشود و هرگاه میخواهید دیندار را بشناسید باید تحقیق کنید آیا ۱۶ مورد فوق در او وجود دار و به آنان پای بند است و یا خیر!
اگر در طی عمر خود به ۱۶ مورد فوق پایبند باشد هم دیندار است، هم راستگوست و هم پرهیز کار است چون .اظهار دینداری کردن با دیندار بودن و به اصول آن معتقد بودن صد در صد با دینداری تفاوت دارد.
خداوند دو اصل دیگر را به ۱۶ مورد فوق اضافه میکند:
در آیه دیگری خداوند بطور صریح از کسانی که هنگام تقدیس و تسبیح او در رازهای عالم هستی تفکر و اندیشه میکنند و به این میاندیشند که جهان هدفداراست تقدیر میکنند.
"همانان که خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد مى کنند و در آفرینش آسمانها و زمین مى اندیشند و میگویند که پروردگارا اینها را بیهوده نیافریده اى، منزهى تو پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار!"
آل عمران آیه (۱۹۱)
یعنی علاوه بر ۱۶ ویژگی بر شمرده در آیه نخست یک نفر دیندار باید اهل تفکر و اندیشه باشد و حتی در زمان نسبیح و مناجات با خدا که همیشه باید یاد او را با ذکر نامهایش و یادش گرامیبدارد در رازهای عالم هستی تفکر و اندیشه کند و به نظم و ترتیب و شکوه جهان اندیشیده و پی به این نکته مهم ببرد که جهان جهانی هدفمند و اخلاقی است.
اگر همه اتمها یکسان و یک شکل خلق شده اند و اگر همه آنان موظفند که همواره در حرکت باشند و اگر الکترونها باید بدور هسته بگردند و اگر پروتون نباید تجزیه شود تا جهان پایدار باشد و خورشید و ماه همواره در گردش باشند و هر گز بر روی هم سقوط نکنند و...پس جهان را باید طراحی با هوش و علم بی نهایت باشد که چنین طرح دقیقی آفریده است.
اگر آن ۱۶ ویژگی بااین دو ویژگی را پیوند بزنیم آنگاه به معنی دیندار و دینداری میرسیم و ناگاه بر خود خواهیم لرزید که چقدر تعداد دینداران حقیقی کم و اندک است،
تعداد صفحات : 1